مادرانه

عشقی بدون توقع

مادرانه

عشقی بدون توقع

روزمره

اوه چقدر دیر به دیر شده نوشتنهام از وقتی بلاگفا ترکید خیلی بی انگیزه شدم الانم هر پستی

میزارم پست قبلی عکساش میره برا خودش!! 

بابای خونمون یه سفر دوهفته ای رفتن و خدا رو شکر دیشب برگشتن لازم نیست بگم که چقدر

دخترک اه و ناله کرد و بهانه گرفت ولی چون نزدیک کریسمسه و کلا کلاس و مدرسه در حال جشنه

روزگارمون بهتر از همیشه بود

دوست عزیزی هم برا دخترک یه عروسک با همه ادوات و تجهیزاتش فرستاده بود که بابایی

اورد و بهش داد دیگه کلی ذوق کرد ممنون مامان مهربون شاپرک 

از دو هفته قبل من هم همش در حال بدو بدو بودم دنبال کارای اینها اهورا که مسابقه داره من 

باید برم برا کمک و پزیرایی از تیم و اون تیم مهمون هم خوراکی براشون تهیه میکنیم هم نوشیدنی

معمولا هم سه چهار ساعت اونجاییم دیگه له شده برمیگردم خونه تقریبا دو روز در هفته مسابقه ست

و یک روز هم اخر هفته

میشا هم که چون مراسم کریسمس دارن و یا تزئینات میخوان یا کمک برا دکور و .....هیچی دیگه 

اونم برا خودش داستانه

هفته قبل سه تا تولد بود اینهغته هم سه تا فردا هم جشن اصلیه مدرسه ست که توی هلته 

ولی میشا مریضه امروز که از تولد برگشتیم تب کرد خدا کنه خوب شه حیفه هفته دیگه نتونه

مدرسه بره

اهورا هم حال خوبی نداره سر درد میگیره و نگرانمون کرده هر چند تستهای اولیه رو انجام دادیم

ولی کلا نگرانم میگن میگرن نوجوانی خیلی شایعه خدا کنه دچار این قضیه نشده باشه

سردرد خیلی بده و کل زندگی ادمو تحت تاثیر  خودش میگیره

پناه همه بچه ها به خدا انشاله که سلامت باشن

و خدایا شکرت شکرت برا همه چی


نظرات 6 + ارسال نظر
دزیره شنبه 28 آذر 1394 ساعت 23:10

دختر ناز و مهربونم ایشاله خوب بشی چقدر این.تب بده و.مامانا دچار استرس میشن.دعا میکنم اهورا هم سردرداش.خوب بشه اما حتما پیگیری کنین.
کریسمس و جشنها تون مبارک و منتظر عکسا هستیم. و خوشحالم که بابایی زودی برگشت خونه.

ممنون از لطفت گلم میشا عروسکش رو دوست داشت خیلی
اره امروز عکس میزارم

فرزانه شنبه 28 آذر 1394 ساعت 22:48

سلام
انشاا...که حال هر دوشون خوب خوب بشه زودی..

ممنونم عزیزم انشاله شما هم سلامت باشید

سلام عزیزم خوبید
چشمتون روشن آقای همسر برگشتند . خوشحالم که میشا گلی کلی شاد شده .
بلا دور باشه از میشا و اهورای گلم . الهی همیشه شاداب و سلامت باشند و خداوند همیشه حافظشون باشه .
خوشحالم که این روزها براتون پر از جشن و شادمانیه الهی که همیشه کنار هم شاد و خوش و سلامت باشید و روزگار همیشه بکامتون باشه .
میشای نازنینم رو ببوسید .

قربونت برم سپیده مهربونم
خدا نگهدار همه بچه هامون باشه انشاله
اره سپیده جان این روزا همش جشنه و حسابی اضافه کاری برا مامانا

آشتی یکشنبه 22 آذر 1394 ساعت 06:38

سلام عزیز دلم
خدا رو شکر اونجا جشنه. اینجا که به بهانه محرم و صفر از دو هفته قبل از محرم هممممممه اش عزاداری بود. الانم بلانسبت مردم به هم ربیع الاول رو تبریک میگن. کلا یه اتفاقاتی می افته که من یادم نمیاد سالهای قبل اینجوری بوده باشه. اخه ماها کی ربیع الاول رو به هم تبریک گفته ایم.
میگم این حال و هوای جشن های کریسمس رو مینویسی، یاد دهه فجر خودمون می افتم. دقییییقا عین اون وقتاست. بودی که، نه؟؟؟!!!
اهورا جونم هیچیش نیست. رو بچه ام اسم نذار.

سلام عزیزم خوبی خوشی
آره آشتی بودم دهه فجر چه جشنایی هم داشتیم
والا ما دیگه اینوری از همه چی دور و بیخبریم گاهی خوشحالم از این مسئله راحتترم والا اخه شبکه های ماهوراه ای رو هم نداریم چون کاور نمیکنه اینجا رو کلا هیچی به زبان فارسی نمیبینیم خلاص
خدا همشون رو سلامت نگه داره اره اشتی خدا نکنه بچم سردرد بگیره من دیوونه میشم

دختر بهمنی شنبه 21 آذر 1394 ساعت 14:39 http://dokhtarebahmani.blogsky.com

ایشا... که چیزی نیس بانو... اولای نوجوونیه تازه...
آخی... مگه خانم کوچولو تازه خوب نشده بود ؟

banoo شنبه 21 آذر 1394 ساعت 13:07 http://www.salamsaman.ir

با سلام و ارزوی سلامتی


انجمن سلام سامان با هدف حمایت از وبلاگ نویسان و نویسندگان از شما

وبلاگ نویس عزیز دعوت می کند.شما میتونید در بخش ها و موضوعات

مختلف و مرتبط با وبلاگ خودتون مطلب پست و لینک وبلاگتون کنید.

همچنین میتونید وبلاگ خودتون رو تو قسمت وبسایت های مفید لینک

کنید ما وبلاگ شما رو به 400 سایت معتبر معرفی خواهیم کرد...

شما همچنین میتونید از انجمن کامپیوتر و نرم افزار براحتی و توی چند دقیقه بدون

نیاز به دانلود برنامه برای وبلاگ خود لوگو و آرم طراحی کنید و توی

وبلاگ قرار بدید.

موفق و موید باشید.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.