-
غیبت طولانی
سهشنبه 9 شهریور 1395 12:23
خدا ازت نگذره بلاگفا از وقتی گند زد به ارشیوم دیگه دستم به نوشتن نمیره اووووه از کی ننوشتم زندگیمون رو روال معمول و همون بالا پاینهای همیشگی داره پیش میره بچه ها مدرسه میرن و البته دخترکم که دانش اموز دبستانی شده و کلاس اول میره کلی خوشحاله و بیشترین ذوقش قسمت کافه تریای مدرسه ست که خودش با سینی میچرخه و غذا میگیره...
-
روزمره
چهارشنبه 25 فروردین 1395 11:57
مهمونهامون رفتن البته یک هفته ای میشه رفتن ولی من خیلی کار داشتم کل هفته رو این ماه تموما برانامه های اینترنشنال توی مدارس هست مدام نمایشگاه دارن و غذا و فیلم و ...خلاصه در مورزد کشورها و مردم مختلف دنیا حرف میزنن میشا جمعه اینترنشنال دی داره اون روز باید لباس خاصی از کشورش بپوشه و چون لباس ایرانی خاص نیست من هر سال...
-
دخترک دبستانی من
سهشنبه 18 اسفند 1394 13:50
چند روز دیگه اینترویو داره دخترکمان ! چه حرفا ! اخه این فسقل خودش چیه مصاحبه اش چی باشه ثبت نامش انجام شد و انشاله از شروع سال تحصیلی جدید میره مدرسه اهورا ....کلاس اول دو تا دندون جلوییش افتادن نه اینکه به همین سادگی نهههه هفته قبل یکی از اون دوتای جلویی لق شده بود اینم همش باهاش ور میرفت هنوز به روز چهارم پنجم...
-
مشکل عکس
سهشنبه 27 بهمن 1394 13:45
انگار بلاگ اسکای هم مشکل داره ! عکسها رو دوباره گذاشتم ولی باز نمیشن اینبار برا خودم هم باز نمیشن کسی راه حلی داره؟
-
اهورا و بسکتبال
یکشنبه 25 بهمن 1394 07:02
با کمال تعجب پسرک اجازه داد عکسهای بسکتبالش رو بزارم توی وبلاگ !!! خدای مهربون نگهدارت باشه همه زندگی من....
-
میشا در مهد کودک
یکشنبه 25 بهمن 1394 06:01
اموزش ساعت با حرکت بدن....این مدل درس دادن معلمشونه که خیلی هم جواب داده اینهم میشای نقاش خدا رو شکر برا همه داده هاش
-
تخت خواب چهار نفره
چهارشنبه 21 بهمن 1394 05:49
دیشب دیر خوابیدیم چون تعطیلات 5 روزه عید چینی هست و بچه ها برنامه خوابشون بهم ریخته ست میشا معمولا پیش باباش میخوابه بعد منتقل میشه به تختش دیشب هم همینطور بود بعدش اهورا اومد شدیم چهار نفر روی تخت ...بابا بعد میشا بعد اهورا اخر من این یعنی اینکه میشا از من دور بود میشا: اهورا چه بوی خوبی میده.....اهورا موهات چقدر...
-
روزمره
دوشنبه 12 بهمن 1394 12:03
دوست عزیزی گفتن دیر به دیر میایی راست میگن واقعا خودمم نمیدونم چرا نمیشه مثل اونوقتا اپ کنم هوای سئول همچنان سرده از اون سرماهای خفن و استخون سوز باد که میزنه تا ته استخون فرو میره اه اه اما از برف خبری نیست همون اواخر دسامبر یه برف بود و تموم شد بچه ها مشغولن با مدرسه و درس و ورزش بعد از مدرسه میشا این ترم ویلون و...
-
تولدانه 2
دوشنبه 28 دی 1394 11:20
این ماه خوب و مهربون ماه تولد دو تا موجود عزیزه تولدت مبارک مرد کوچک عزیز و مهربون من خدا رو شکر که تو رو دارم که شما رو دارم خدا رو شکر.... (بابا جان نیستن سفر کاری رفتن تولد در نبودن بابا پر از دلتنگی بود)
-
تولدانه
پنجشنبه 17 دی 1394 13:01
امروز تولد اقای پدر بود تولدت مبارک مرد خوب زندگیمون امروز نهار رفتیم با همه بچه های شرکت بیرون به مناسبت تولد اقای همسر خوش گذشت خیلی میشا و اهورا بهش گیر داده بودن که چرا روز تولدت میری سر کار باید بمونی خونه با کمک میشا کیک درست کردیم و میشا تزیین کرد با ستاره بعد از پختن ستاره ها یه ذره محو شدن میگه این نمیشه باید...
-
عکس
یکشنبه 29 آذر 1394 05:54
کریسمس مبارک این برنامه کلاسشون بود که داستان تولد مسیح رو با شعر تعریف کردم خیلی عالی بود کارشون میشا ردیف وسط از چپ سومیه این هم روز پیژامه پارتی بود توی کلاس که من و یه مامان دیگه برا تزئین کوکی رفتیم کلاس شام شب تنکس گیوینگ که خونه دوست مشترک من و میشا دعوت بودیم اینم مخملی از نزدیکتر روز لباس کریسمسی همراه تنها...
-
روزمره
شنبه 21 آذر 1394 10:59
اوه چقدر دیر به دیر شده نوشتنهام از وقتی بلاگفا ترکید خیلی بی انگیزه شدم الانم هر پستی میزارم پست قبلی عکساش میره برا خودش!! بابای خونمون یه سفر دوهفته ای رفتن و خدا رو شکر دیشب برگشتن لازم نیست بگم که چقدر دخترک اه و ناله کرد و بهانه گرفت ولی چون نزدیک کریسمسه و کلا کلاس و مدرسه در حال جشنه روزگارمون بهتر از همیشه...
-
سردانه!
سهشنبه 3 آذر 1394 04:44
زمستون اینجا همینجوریه انچنان ییهو حمله میکنه که با وجود هشت سال زندگی هنوزم کپ میکنم اخرهفته قراره برفی بشه تا الانم کلا سرد سرد بوده تقریبا امسال اصلا سویشرت و کت و بارونی استفاده نشد مجبور شدیم از همون اول پالتو و ژاکت ضخیم تنمون کنیم میشا داره خوندن و نوشتن یاد میگیره خیلی تجربه قشنگیه وقتی حروف رو بلند بلند تلفظ...
-
روزمره
جمعه 22 آبان 1394 01:30
به نوشتن روزمره که نمیرسم باید اسمشو بزارم ماه مره بچه مشغول مدرسه و درس و ورزش بعد از مدرسه هستن و خدا رو شکر خوبن اهورا توی تیم بسکتبال دبیرستان انتخاب شد و کلی خوشحاله این وسط منم به فیض رسیدم که دو بار در هفته صبح ساعت 5.50 دقیقه باید ببرمش مدرسه برا تمرین حالا با احتساب اون نیم ساعتی که باید رو سرش باشم که بیدار...
-
صبح شنبه
شنبه 2 آبان 1394 00:29
ساعت 9 صبح روز شنبه میشا بیدار شده و میپرسه بابا گجاست میگم رفته فوتبال میگه اهورا کجاست میگم معلم اسپانیایی داره بعدش میره بسکتبال بهش میگم میشا جان من میرم استخر و زود میام برا یک ساعت یه ذره نگام میکنه بعد میگه من احساس افسردگی میکنم که هیچ جا نمیرم و هیچ کاری نمیکنم!!! ( i get depression ) و من میمونم از اینکه این...
-
سفر نامه تصویری 2 + عکسهای تولد
پنجشنبه 30 مهر 1394 11:31
تولد میشا که توی کیدز کافه بود رد راک یا همون صخره های قرمز لاس وگاس خیابون فرمونت که کلا کازینو و قمارخونه و رقص و اواز بود البته جای بچه اصلا نبود برا همین من تنها رفتم ببینم چه خبره و عکس انداختم عکسها هم اکثرا مورد دارن و نمیشه تو وبلاگ گذاشت اینم دختر من که تموم مدت توی دیزنی لند خیار شور خرید و خورد!!! این هم یه...
-
سفرنامه تصویری
شنبه 18 مهر 1394 02:21
ادامه.... ساحل سانتومونیکا ....مادر پسرانه پدر دخترانه.... این سگ هاسکی رو توی پارک کنار ساحل دیدیم میشا به سرعت خودشو انداخت روش! اینقدر هم این سگ قشنگ و نرم بود که من خودمم عاشقش شدم اینهم یکی از ستاره های خیابون هالیوود اینجا هم دستنوشته هاشون و اثر دست و پای هالیوودیها بود اینا قدیمیتر بودن اون دور هم همون ساین...
-
سفرنامه
شنبه 18 مهر 1394 01:57
این سفر قرار بود تابستون انجام بشه ولی به دلایلی نشد و الان قسمت شد و رفتیم خدا رو شکر خیلی خوب بود و به بچه ها حسابی خوش گذشت مخصوصا اون قسمت دیزنی لند که هر دو خیلی کیف کردن . دیزنی لند دو قسمت داره که یکیش اصلا به درد نوجونها نمیخوره خیلی بچگونه هست و تموما برا کارتونهای دیزنی هست این بود که ما دو گروه شدیم اهورا و...
-
؟؟
سهشنبه 31 شهریور 1394 13:27
الان دیدم عکسهای پست قبل (البته دو تا قبل )دیده نمیشن این پست پایینی چی( عکس)؟ میتونید ببینید؟
-
عکس
سهشنبه 31 شهریور 1394 13:25
دخترک در حال خرید برا تولد دوستش اینم یه دوست خوب و یه همبازی مهربون یه عکس بی خبر دیگه پرنسس یوری با تاج و دامن تورتوری این ساز اسمش هست اوکوله له شبیه گیتاره ولی سایز کوچیک میشا داره اینو یاد میگیره پیک نیک مدرسه روز شنبه گذشته تقریبا همه خونواده ها اومده بودن به بچه ها خیلی خوش گذشت تولد میشا که توی کیدز کافه بود...
-
روزمره
پنجشنبه 26 شهریور 1394 10:16
از وقتی میشا رفته کلاس بالاتر ( دایناسور ) تعداد پلی دیتها یا همون قرار بازی تو خونه دوستاشون خیلی بیشتر از قبل شده تقریبا هر هفته دو تا تا الان چهار بار هم خونه ما بوده! جالب اینه که همه دوستاش خونه ما رو بیشتر از جاهای دیگه دوست دارن اینم از شانس منه والا دفعه قبل که پلی دیت داشتن میشا از اتاقش اومد بیرون و گفت...
-
روزمره های با طعم تنهایی
یکشنبه 22 شهریور 1394 07:26
تنهایی برا ما یعنی بابای خونه مون نیستن این هم یعنی بهانه های مداوم میشا که معلوم نیست کی میخواد عادت کنه به این رفت و امدنهای بابایی! اهورا امسال دبیرستانی شده انگار براش خیلی هیجان داره که میره دبیرستان چون مدام ازش حرف میزنه بچه ام حس بزرگی داره شدید میشا هم که برا اخرین سال مهدکودک بین اینکه بفرستیمش مدرسه اهورا...
-
دوباره مینویسم
یکشنبه 22 شهریور 1394 05:51
بعد از یه مدت سکوت و شوک از دست دادن نوشته های قبلی اینجا رو درست کردم و شروع میکنم به نوشتن.