مادرانه

عشقی بدون توقع

مادرانه

عشقی بدون توقع

صبح شنبه


ساعت 9 صبح روز شنبه

میشا بیدار شده و میپرسه بابا گجاست میگم رفته فوتبال

میگه اهورا کجاست میگم معلم اسپانیایی داره بعدش میره بسکتبال

بهش میگم میشا جان من میرم استخر و زود میام برا یک ساعت یه ذره نگام میکنه

بعد میگه من احساس افسردگی میکنم که هیچ جا نمیرم و هیچ کاری نمیکنم!!!

( i get depression )

و من میمونم از اینکه این کلمه ( افسردگی  depression ) رو از کجا یاد گرفته؟

( بهش قول دادم که بعد از ظهر میبرمش خونه جاسمین دوست ایرانیش خیلی خوشحال شد)

خدا رو شکر برا اخر هفته های خوبمون


نظرات 4 + ارسال نظر
الیا شنبه 9 آبان 1394 ساعت 10:57 http://eliabanoo.blogsky.com

سلام
خواننده جدیدم
خدا حفظش کنه
بچه های الان چیزهایی میدونن که فقط خدا میدونه از کجا یاد گرفتن

سلام
لطف داذرید ممنون
اره والا هر روز هم یه چیز جدید اضافه میشه

farzaneh پنج‌شنبه 7 آبان 1394 ساعت 06:50 http://setayesh-mamani.persianblog.ir

انشاا...همیشه شاد باشه

ممنونم شما هم همینطور

سپیده عمه آریانا دوشنبه 4 آبان 1394 ساعت 14:17 http://littleangle.persianblog.ir

ااااااااااااااااااااااااای جونممممممممممم . فدات بشم شیرینکمممممم. الهی همیشه لبریز از شادمانی باشی عزیز دلم .

مرسی گلم شما هم همینطور

دختر بهمنی شنبه 2 آبان 1394 ساعت 07:53 http://dokhtarebahmani.blogsky.com

بانو با این حساب شما قصه ها دارین با دخترکوچولو!
ولی واقعا حق داره تو خونه موندن کسل کننده اس!

آره عزیزم کلا تازگیها خیلی حرف زدنش فرق کرده کلی ذوق میکنیم با حرفاش

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.